حکایت شکایت سرماخوردگی از کرونا
کدام ویروس گولاخ‌تر است؟

راه راه:

در روزگاران قدیم دو ویروس بودند که در گوشه‌ای از یک شهری می‌زیستند. نام یکی کرونا و دیگری سرماخوردگی بود. آن دو هرازگاهی حوصله‌شان که سر می‌رفت با سرمایی، خفاشی، مورچه‌خواری چیزی مردم را مریض نموده و در جریان نابودشدن بروبچشان توسط دارویی، سیستم ایمنی بدنی چیزی هارهار می‌خندیدند. آری، اسکل بودند. روال این‌گونه بود که هرگاه کرونا به میان مردم می‌رفت همه سخت می‌ترسیدند. سپس عده کمی بر اثر بیماری و عده دیگری بر اثر ترس از بیماری جان می‌سپردند! ولی هرگاه سرماخوردگی خود را می‌شیوعاند کسی به نفرون کلیه چپش هم نمی‌گرفت.

روزی سرماخوردگی که از این وضع ناراحت بود، نزد کرونا رفت و گفت:« تو چگونه این همه آدم می‌کشی و همه از تو می‌ترسند ولی من که هرساله با جدیدترین تغییرات دهانشان را اتوبان چهاربانده می‌نمایم، اصلا ویروس حسابم نمی‌کنند؟» کرونا پاسخ داد:« سال‌ها پیش زنبوری نزد ماری رفت و چون تو به مار گله کرد که چرا تو کسی را نیش می‌زنی می‌میرد و من نیش می‌زنم نمی‌میرد؟ آن‌ها آزمایشی انجام دادند که اکنون من و تو هم انجام می‌دهیم تا به پاسخ سؤالت برسی.»

القصه قرار شد یک روز ویروس کرونا اهل خانه‌ای را مبتلا کند ولی سرماخوردگی بپرد جلوی چشمشان و چند روز بعد ویروس سرما بخوردشان ولی کرونا خودنمایی کند.

روز موعود فرا رسید. کرونا یواشکی از طریق لمس کلون در و سپس ارتباط دست آلوده با اقصی نقاط بینی، اولین فرد خانواده را دچار کرد و خیلی زود کل اهل خانه بیمار شدند. اما این ویروس سرماخوردگی بود که با اهل و عیالش در جای جای خانه جلوه‌گری کردند. خانواده مذکور که خیال کردند یک سرماخوردگی ساده گرفته‌اند، مدتی را در خانه ماندند و با دود کردن عنبرنسارا و کمی پنبه آغشته به روغن بنفشه خیال کردند دارند به گلبول‌های سفیدشان کمک می‌کنند. گلبول‌های سفید هم کمی فحش دادند و کار خودشان را کردند و بیماری دفع شد.

مدتی بعد هم سرماخوردگی خودش را در عطسه کسی جا کرد و با پرتابی شدید به صورت یکی از اعضای همان خانواده، موفق شد او و سپس خانواده‌اش را به بستر بیماری بیفکند. همزمان کرونا و فک و فامیلش در جای‌جای خانه خود را به منصه ظهور درآوردند و خانواده از دیدن آن‌ها گمان کردند کرونا گرفته‌اند و بسیار گرخیدند. چند روزی نگذشته بود که اعضای خانواده با این‌که گلبول‌های سفیدشان آماده بودند و بیماری خاصی هم نداشتند، جان سپردند.

سرماخوردگی متعجب نزد کرونا آمد و درحالی که انگشت از شگفتی می‌گزید، گفت:« چطور اهالی نظیف این خانه با ویروسی زپرتی چون من مردند، حال آن‌که چندی پیش با ویروس گولاخی چون تو سلامت خود را بازیافتند؟» کرونا با قیافه‌ای عاقل اندر سفیه گفت:« بدان که من نیز گولاخ نیستم و فقط در انتشار کمی فرزتر از تو عمل می‌کنم. آنچه اینان را کشت و برگ‌های گلبول‌های سفیدشان را ریزاند، ترس بود. بعد از دیدن ما بر در و دیوار خانه خیال کردند کرونایی شده‌اند و امید به بهبود را از دست دادند و جملگی مردند.»

آن دو حرف‌های دیگری هم با هم زدند که زیاد مهم نبود ولی در انتها جمله «ترس برادر مرگ است» برای بار چندم وارد تاریخ شد.

يك ديدگاه

  1. […] کدام ویروس گولاخ‌تر است؟ اولین بار در راه راه | باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب […]

ثبت ديدگاه




عنوان