کریسمس از آخر صف

خبرنگار: بینندگان محترم! در یکی از مناطق سردسیر جهان یعنی سیبری قرار داریم. قصد داریم با یکی از سلبریتی‌های کشورمون که اینجا هستن گفت‌وگو کنیم. 
– سلام خانوم! می‌شه بگید اینجا چیکار می‌کنید؟
+ اون درخت کاج رو می‌بینید؟ خرس قطبی زیرش نشسته جم نمی‌خوره دماغ‌شم گنده‌س بی‌ریخت تو سلفی هم خوب نمی‌افته. تازه پیرنشم آویزون کرده رو درخت به اون نازنینی. موندم از کجا کاج گیر بیارم! (اشک‌هایش یخ می‌زند)
– خب خانم تو ایران که بود، چرا انقد زحمت کشیدین اومدین اینجا؟
+ واا آقا شما از مرحله پرتینا! من الان ته صف مغازه‌ درخت کاج خیابون میرزای‌شیرازی تهرانم دیگه! 
– جدی می‌گین؟ ااااه پس اون خط عجیب که فضاپیماها عکسش رو ارسال کردن صف مغازه تهران سیبریه!!
+ الان پس من با چی فالوئر جمع کنم؟ (اشک‌هایش قندیل می‌شود)
 – خانوم! شما اصلا یونیفای انگلیسی رو می‌شناسین؟
+ نه اون کیه؟
– عه کجا خااااانوم؟ دارم حرف می‌زنم
+ خرسه داره میاد این طرف. یوهوووو من برم سلفی بگیرم.

(خبرنگار زیر پای خرس قطبی) 
خرس: ببخشید کف پام تو صورت‌تونه! می‌خواستم جواب سوال‌تونو بدم؛ در قرن ۱۹ یونیفای انگلیسی برای تبلیغ مسیحیت تو آلمان یه درختی رو قطع کرد تزیین کرد ولی سلفی با کاج من تو کارش نبود. 

ثبت ديدگاه




عنوان