متهم خرابکاری در بازجویی چه گفت؟
یک سلبریتی دارم شاه نداره

راه راه: (متهم با یک سرباز وارد اتاق بازجویی میشود و با ترس و لرز پشت میز مینشیند)

متهم: چشم هام رو باز کنید، میخوام وقتی تیربارون میشم تو چشم هاتون نگاه کنم لعنتیها.
بازجو: داداش چشمهات رو باز کن، چیزی روی چشم هات نیست که.
متهم: عه! راست میگی. تو چرا قیافه‌ت شبیه ایرانی‌ها نیست، نکنه تو عراقی هستی؟ چرا هر طرف نگاه میکنم عراقی ایستاده؟ چرا نباید توسط یک ایرانی بازجویی بشم؟
بازجو: عراقی کجا بوده!؟ هر طرف چیه؟ اینجا فقط منم. اینم شناسنامه‌ام نگاه کن. نکنه چیزی زدی؟
متهم: بذار ببینم اممم… آره بچه جنوب شهرم هستی که. چطوری بامرام؟ چاکرات پتاسیومات. خاک ذغالتیم.
بازجو: بشین سرجات! زود اعتراف کن ببینم. دیشب ساعت ۱۱ توی خیابون ولیعصر چیکار میکردی؟
متهم: آخه چرا من رو اوردید اینجا؟ ااااا ببخشید، این دیالوگ قبلیم بود. هیچی دیگه انتقام میگرفتم.
بازجو: به‌به جالب شد، خب از کی؟
متهم: از شمایی که داری پول کشور رو توی کشورای دیگه هزینه میکنید.
بازجو: به‌به جالب شد، انگیزه سیاسی داشتی، اینجوری جرم‌ات سنگینتر میشه.
متهم: سیاسی چیه؟! اسمش عشقه، فقط انگیزه‌ام بخاطر عشقم بود. (به دیوار خیره میشود، لبخند میزند و با دستش برای دیوار ماچ میفرستد!)
بازجو: این کارا چیه؟! به من نگاه کن. خب حالا بیشتر توضیح بده.
متهم: سال‌هاست توییت و پست‌های اینستاگرام سلبریتی محبوبم رو دنبال میکنم. اینقدر که خوشکل، اینقدر که جذاب، اینقدر که خوش‌تیپ، اینقدر که خوشکل، اینقدر که جذاب، این… (شروع به گریه میکند و مثل چی اشک میریزد)
بازجو: خب بسه دیگه. حالا چرا داشتی شیر لوله و سرامیک مستراح‌های عمومی رو میشکستی؟
(متهم اشکهایش را پاک میکند و قهرمانانه میخندد)
متهم: ها ها ها ها، بعد از اینکه فهمیدم پولهامون توی کشورای دیگه هزینه میشه و اون داداشمون اسمش چی‌چی بود… مفاخری، نمیدونم تظاهری خلاصه یه چی بود دیگه، گفت ورزشگاه توی عراق رو با پول ما ساختن تصمیم گرفتم همه سرامیک و شیر لوله‌ها رو بشکونم که مجبور بشن از اون استادیوم باز کنن بیارن برای این توالت ببندن.
بازجو: به‌به جالب شد. خوشم میاد عقلت رو پارک کردی توی پارکینگ چادرشم کشیدی. آخه لامصب اصلا اون ورزشگاه رو ایران نساخته، ترکیه ساخته.
متهم: چی؟! ترکیه؟! مگه فقط پیرهن و شلوار ترک نداریم؟ حالا این هیچی، پس چرا سپاه از دریای ایذه وارد… .
بازجو: سربااااااز زنگ بزن آمبولانس بفرستن.
متهم: آخ جون! فقط بسپرید تخت بیمارستان دونفره باشه… .

ثبت ديدگاه




عنوان