نامه‌ای برای شرح افتخارات

تو «قیف» شدیم!

در چند روز گذشته دو عملیات غرورآفرین را پشت سر گذاشتیم. البته میزان آفرینش غرور در عملیات شماره دو به میزان معتنابهی از عملیات شماره یک کمتر بود، که البته در عرصه رویارویی با ایرانی‌ها طبیعی است. در اینجا چند نکته مهم در ارتباط با این عملیات‌ها ارائه می‌شود.

اندر احوالات آمریکا در طبس

دلتای شن ندیده

من نیز همانند خودت شنودم که در پنجمین روز از اردیبهشت ۱۳۵۹، بخشی از ارتش خیلی خفن آمریکا وارد صحرای طبس شده و همان‌‌جا بشدند.‌ کسانی که خویش را چریک‌هایی خفن پنداشته و خرس و پلنگ را هماورد بودند، لیک شن‌های ریز طبس آچمزشان کرد.

اندر احوالات شیخ و مثلاً تضمین

پیر ما زبل بود!

قراردادی منعقد کردیم که نامش برجام بود و غایتش رفع تحریم. از همان آغاز کار همه را جمع نمودیم و گفتیم هیپ هیپ هورا بکشند که می‌خواهیم تحریم‌ها را بترکانیم. برخی هیپ هیپ هورا کشیدند که دمشون گرم. لکن برخی پای جوجه و پاییز را به میان کشیدند.

اندر احوالات شیخ و انتخابات آمریکا

تلفن پاناسونیک ژاپنی یا جاروی رشتی

گویند روزی جناب شیخ در جمع مریدان برانداز بنشسته و به کار آموزش آداب اعتراض به نتایج انتخابات مشغول بود. مثال‌ها در این زمینه آورده و هر یک را تفسیر می‌کرد.

روایتی از تضمین ها

تا توانی بزن زیر میز

یکی از مقامات آمریکایی در دوسال اول زندگی خویش با مادرش معاهده­ای برد برد بسته و عهد می‌کند فقط تا دو سالگی از پوشک استفاده کند و پدر و مادر در قبال آن باید بهترین مارک پوشک را برای وی تهیه نمایند.

عنوان