ابعاد مصرف لوازم آرایشی

خوشگلا باید ببخشن

طبق مشاهدات میدانی نگارنده و حتی کسانی غیر از نگارنده، بخش غلیظی از مصرف‌کنندگان لوازم آرایشی، پسران و مردان سرزمینم هستند. از آنجا که هرگونه برنامه‌ای برای کاهش مصرف مواد آرایشی ابتدا باید از قشر مظلوم مذکر شروع شود (از بانوان محترم که نمی‌شود توقع داشت مصرف مواد آرایشی را کاهش دهند)،

مصاحبه‌هایی با فرستندگان اخبار به اینترنشنال

من اشتباهی بودم آقای قاضی

سامان (یک گولاخ نترس): داداش بیا این پنج‌تا سبد رو فعلا تحویل برادرهای خدوم پلیس بده، تا من بقیه‌شم آماده کنم و بفرستم خدمتتون.
خبرنگار: اینا چیه؟
سامان: اینا اعترافات خودم و بچه‌‌محل‌هاست. مثل سگ زدمشون که به همه غلط‌های زندگی‌شون اعتراف کردن. اعترافات خودمم تا دوران هجده سالگی تحویل دادم، فقط ببین می‌تونی یه وقتی بگیری من از هجده تا بیست و یک سالگیم رو هم طی چهار فصل بنویسم و تقدیم کنم؟

خداحافظی گرم با فصل تابستان

کاریه که از دستم برمیاد

چه برنامه‌هایی که با هم داشتیم و نشد. دلم می‌خواست در این تابستان اسب‌سواری یاد بگیرم، لکن اشتراک فیلیمو کار دستم داد و تو را از من گرفت. خواستم موسیقی کلاسیک بیاموزم؛ ولی این اینستاگرام حسود بتهوون را برنتافت و مرا در خود غرق کرد، فیلترش افزون باد. حتی می‌خواستم بانجی جامپینگ کنم، البته این را دیگر خودم ترسیدم؛ اگرنه تا آن بالا هم رفته بودم. 

نامه سرگشاده سگ‌های باخانمان به سگ‌های بی‌خانمان

ای سگ در این زندگی

این آدم‌های گوسفند، فکر می‌کنند هرچیزی که برای زندگی خودشان خوب است، برای ما هم خوب است. مثلاً همین چندوقت پیش یکی از سگ‌های بدبخت از بس کرفس و خیار به خوردش دادند، مرد. چرا؟ چون صاحبش خام‌‌خوار بود و می‌خواست این سگ بیچاره را هم گیاه‌خوار کند. در حالی که اجداد این سگ، اگر روزی شکم دو گراز را پاره نمی‌کردند، روزشان شب نمی‌شد.

مصاحبه با شهروندترین مافیای کنکور

غولی با شاخ و دم اضافه

+ ببخشید، پس با این اوصاف این مافیایی که میگن، شمایید؟ 
- کی گفته من مافیام؟ من قطعی شهروندم. تو با چه فکتی به من تارگت می‌زنی. اصلا تارگت من از روز اول بازی خودت بودی. رأی می‌گیریم از بازی بری بیرون‌ها!

عنوان