تاریخ طنزیمی

اسب جومونگ

صدام که دید مثل چی توی گل گیر کرده، گفت جومونگ که نشدم حداقل تسو (برادر خونریز جومونگ) که می‌توانم باشم.

نامه‌های روزانه یک نی‌نی (۱)

استقبال

دو جفت چشمی همراه با کج‌ و‌ معوج کردن لب و دهان و چشم‌ها، یا زبان‌درازی به همراه شکلک‌هایی که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شد!

تست روانشناسی شخصیت

دنیای گفتمان

آرامش‌تان را حفظ کنید و زبان دنیا در قرن بیست و یکم را یک بار مرور کنید و سه بار تکرار کنید: دنیای گفتمان.

نامه‌ای به مسئول برق

دردسرهای تاریکی

خدا به من رهم کرد که کارم را کرده بودم و فقط شستن دستم مانده بود وگرنه باید همان‌جا می‌نشستم تا جلبک زیر دمپایی‌هایم سبز شود.

مارکوپولو برایشان غرب‌زده آورده

نون چرب رویا فروشی

مارکو، به قول ایرانی‌ها «این چی‌چی بود اوردی گندشو در اوردی». بردار از اینجا ببر این عجیب‌الخلقه را.




عنوان