در آن زمان مردم اتفاقا بخاطر قرارداد رژی تنباکو را تحریم کرده و قلیانها را شکسته بودند و تلاش جوان برای خیرات کردن قلیان نیز به چیزی جز فحش دادن ملت به عمه طرف ختم نشده است.
فرمان دادم که همه ی زنان مردم در پرستش خدای بزرگ آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم تا قالیباف اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. خداوند از تدبیر من خشنود شد.
بنده همیشه به فکر مردم مظلوم کرد بوده ام. از همان سال 1991 که با همکاری صدام، یازده هزار نفر از کردها را کشتم تا همین الان که نزدیک بود بقیه شان را هم با خودم به باد فنا بدهم، یک لحظه از فکر و ذکر شما غافل نبوده ام.
گویا این سه نفر هر کدام مبالغ گفته شده را بعنوان رشوه گرفته بودند تا در مسیر انعقاد قرارداد رویتر کارچاق کنی کنند و حالا بعد از انعقاد قرارداد در یک صرافی جمع شده اند تا پولها را تبدیل کنند.
انگار یک پری دریایی روی صندلی نشسته بود. از بخت بد هرچه برای او دست تکان دادیم و سوت زدیم افاقه نکرد. حتا به ما یک نظر هم نکرد. بیخیالش گشتیم. با خود گفتیم که بعدا میگوییم او را به حضور برسانند جهت صحبتی!