سینما شاهد استفاده نمادین از اشیاء مختلف بوده است: آفتابه نماد تنهایی انسان معاصر، خزه نماد انگلیسم اجتماعی، چمدان نماد مهاجرت، پیژامه راه راه نماد سنتهای خدشهدار شده، پل طبیعت نماد کارآمدی مدیریت شهری و افاف غیر تصویری نماد در شرف تعرض بودن حریم خصوصی.
از هر چه بگذریم، سخن دانشجو خوش تر هست، پس برای این نیمرو خوران قانون 9.5 به ده را تصویب میکند که بر اساس آن به طور سیستماتیک نمرات 9.5 به ده ارتقا یابد تا این قشر ذلیل از پاچه خواری اساتید رها یابند.
همانطور که شنیده اید، در زمان اعلیحضرت رضاخان، قیمت ها همیشه ثابت بوده و در بالا و پایین شهر قیمت ها یکسان بوده است. مثلا شما یک شارژر لپتاپ را در شمال غربی ایران همانقدر میگرفتید که در دورافتادهترین روستای سیستان یک شامپوی بچه را. اما اینکه این وضعیت چگونه بوجود آمد را بخوانید:
در این دوره میشد فیلمهایی را در سینمای ایران دید که گدایی با لباس مندرس هنگام جستجوی پس مانده غذا در سطل زباله، آهنگی فرانسوی را زیر لب زمزمه میکند یا همه مردم از کودک تا پیر زبان فرانسوی بلدند. از نظر این فیلمسازها پسری هشت ساله در جوادیه تهران هم مادرش را با اسم کوچک صدا میکرد و غذای مورد علاقهاش پاستا با سس چوکیانو بود.