فرض کنید یک روز صبح از خواب بیدار میشوید، پایتان میرود روی پوست موز و زمین میخورید و در کمال ناباوری پایتان میشکند. (اینکه پوست موز از کجا پیدا میشود، بستگی به این دارد که خودتان را کجا فرض کرده بوده باشید؛ شما میتوانید خودتان را در اکوادور فرض کنید. حتی مورد داشتیم خودش را در جالیز فرض کرده و پایش رفته روی پوست خربزه!) همچنین برای آزادی بیشتر، این اختیار را دارید تا هر کدام از پاهایتان را که میخواهید، فرض کنید که شکسته است!
یکی از ویژگی های بارز ما برنامه ریزی برای تعطیلات است که البته در بیشتر موارد انجام نمی شود. البته آن هم تقصیر خودمان نیست، بلکه تقصیر روز شنبه است که با روز شروع تعطیلات هم زمان نمی شود. مثلا ما می گوییم از شنبه شروع می کنیم ولی تا شنبه ی مذکور بیاید، تقریبا یک هفته از تعطیلات گذشته و ما که تعطیلاتی ناقص را پیش روی خود می بینیم دیگر حس انجام برنامه ریزی برایمان نمی ماند؛ امید است مسئولان رسیدگی کنند.
چنين گويد ابومعين الدين ناصر خسرو القبادينی در حالی که همسر زن خویش بودم، مدت ها بود رکود اندر دول حالیه موج سواری و کساد اندر بازار بیداد می کرد، مدت ها با الاغ خویش در وادی ها خرحمالی می کردم و بخور نمیری نان در همی آوردم و توانی بیش از آن نداشتم. زن خویش نیز با خبر نساخته بودم. تا اینکه نزدیک ربیع نوروز از سویی دخل آجیل، تخمه ی جابانی و مخارج ربیع کمرم را بشکست،...