مراسم که تمام شد مامور اومد و گفت خانوادم آزاد شدند و خودمم میتونم برم. بعد جاسوییچی رو به خودم داد رو گفت سرکارت گذاشتیم بدبخت، بمبی در کار نبود. من ولی حرفشون رو باور نمیکنم. فکر کنم میخوان جای دیگه ای بترکم تا خونم گردنشون نیوفته برای همین هیچوقت جاسوییچی رو از خودم دور نمیکنم. هیچ وقت!
یکسری خانما هم که صبح قبل از آرایش با بعد از آرایش نهصد وپنجاه گرم تفاوت وزن دارن.آخرشب هم با قاشق لایه برداری میکنن میریزن توکاسه واسه فردا.
به بچه هم قدیم میگفتی بتمرگ، تا بیست چهارساعت چالش مانکن اجرا میکرد. الان میگی عزیزم ساکت باش،در اعتراض باصدای بلند چنان فحشی میده که تا یه هفته اهل محل ازت میپرسن اون فحشه ینی چی؟!
تصور کنید دانشجویی(خدای ناکرده) وقت ارزشمند خود را به جای آنکه صرف بررسی نکات فنی، تکنیکی و محتوایی فصل هفدهم معروفترین بازی سه بعدی دنیا بکند، صرف حل تمرین درس ریاضی مهندسی فلان استاد عقدهای دانشگاه کرده و این چنین دچار خسران شده، نیز از وظیفه دانشجویی خود که جامعه بر دوش او نهاده، شانه خالی نماید!