پدربزرگ خدابیامرزم به من وصیت کرد لباس مرتب بپوشم ولی این مرتب بودن ربطی به ثروت مندی ندارد. از تو چه پنهان موجودی حساب من هم حدود ۴ میلیون و خورده ایست.
ما هم قیم مردم نیستیما... ما دوست داریم این مردم رو، مثلا کسی که تو قطار بمیره، ما بیمه اشو پرداخت می کنیم، جلسه مدیریت بحران میزنیم و می گیم ارتش و سپاه برن کارا رو انجام بدن ...
مرید زانوان را از حلق خویش خارج نمود و آب دهانش با آستین پیراهنش پاک کرد و گفت: یا شیخ! ای به فدای اکسیدانت گردم، چندیست که احساس می کنم دیگر تاب و توان ندارم و در کارهای خویش کاهلی نموده ام!