تعبیر خواب دانشجویی

وگرنه به جهنم می رود!

هرچه پرسیدند فقط بگوید غذای سلف قابل خوردن نیست و سوسک پلاستیکی که در جیب دارد را بیرون آورده و بگوید: در غذای سلف بود.

علم بهتر است یا ثروت

باب مفاعله در دانشگاه

حواس شاعر اينجا به همكلاسي‌‏اش بوده و درحال راه‌‏رفتن، به آينده مشتركشان فكر مي‏كرده كه ناگهان خورده وسط صورت استاد بداخلاقش و پخش زمين شده. وي علاوه بر برداشتن دوباره آن سه واحد، يك ترم هم مرخصي استعلاجي گرفته تا آبها از آسياب بيافتد و اينقدر به او نخندند.

راه راه ۶۷

ذکر شیخنا و خرخوننا دانشجونما(یقلل الله تعداده)

تذکره الدانش‌جو

وی در خانواده‌ای که در تاریخ ذکر نشده چجوری بودند، متولد شد. ۱۲ سال درس خواند و دود چراغ خورد تا بلکه برود دانشگاه و برای خودش حال کند. ترم یک به دو نرسیده فهمید نه تنها باید آخر ترم امتحان بدهد و از حال و حول خبری نیست، برای اینکه نیفتد باید تحقیق هم بکند. کاخ آرزوهایش داشت فرومی‌ریخت که با میدان انقلاب آشنا شد. خوشبختانه موضوعاتی که اساتید برای پژوهش‌ها درنظر می‌گرفتند، قبلا شونصد بار توسط افراد دیگر انجام شده بود.