داستان جزیره گنج(ورژن وطنی)- قسمت دوم

قصه های جزیره| تعهد کتبی

دنبالش رفتم تا به غاری رسیدیم. عده زیادی مشغول دعوا بودند و یک نفر پشت یکی از این بلندگوهای تره بار شعر "به نام خداوند رنگین کمان" را می‌خواند.

داستان جزیره گنج(ورژن وطنی)- قسمت اول

قصه های جزیره| بخاطر یک مشت دلار۱

مطابق انتظارم هیچ دیواری در خیابان‌ها نبود، البته این که کلا خیابان نداشت هم حتما مؤثر بوده. یک به دو نرسیده گروهی به سمتم حمله‌ور شدند و داد زدند: خارجی...خارجی اومده تو جزیره. اولین بار بود کسی سر عکس انداختن با من دعوا می‌کرد.

دولت کارت زردها

پوشک و مشما!

در حالت افسرده و ناجوری بود
وضع دهنش خراب و سانسوری بود
هر روز دو تا مداد HB می خورد
بیچاره گمان کنم که کنکوری بود




عنوان