از آن جهت که شما چند شغله ای باید
عجالتاً بدهی شصت بار استعفا!

اگر که صبح بیایی بدون شک باید
ز هشت صبح دهی تا چهار استعفا!

بعضی ها در انتخابات یک سری حرف‌های برچسب ... ببخشید ... دلچسب را نثار رقبای شان کردند؛ بعد هم پیروز شدند و این وضعیت بهشان مزه کرده! لذا گیر داده‌اند به جناب جهانگیری که «دوباره! دوباره!»

باز اگر هفته ای یکی دو پاساژ در تهران آتش می گرفت، کم کم برای مردم عادی می شد و از سرشان می افتاد و از یک جایی به بعد می گفتند: «ای بابا، بی خیال! بازم باید بریم در صحنه حضور داشته باشیم؟!»

آن خوشتیپ با صفا، آن سرمربی بی ادعا، آن متخصص تاکتیک دفاعی، آن دارای نطق های آتشین کتبی و شفاهی، آن خورنده قرمه سبزی با سوچی، آن کاشف دژاگه و گوچی، آن اخراج کننده سید مهدی رحمتی، آن که می برد کره را بی هیچ زحمتی، آن دارای مرخصی های زیاد، آن که برسر داوران کند فریاد، آن دشمن ایوانکوویچ، آن استاد برد های یک هیچ، آن کاشف نسل طلایی پرتقال، آن مربی منچستر و رئال، شیخنا وسِرنا کارلوس مانوئل برتولئال کی روش (طویل ا... اسمه)