استعمارگر بازی

چی شد که اینجوری شد؟!

اسرائیل را تشکیل دادند. «ولی خب چه زندگی‌ای؟ هی دعوا، هی قتل عام، هی خواهرشوهر بازی

شکار ماهی انگلیسی

سیر تاریخی روابط ایران و انگلیس

آشغال و پسماند آوردین… نفت‌کشتون رو بردیم!

شنیده‌ایم در پستوی خانه‌اتان رادیو آلمان گوش می‌دهید. دستتان را روی نقشه کشیده و از گستره‌ی پیشرفت ناوها wow گفته‌اید و از فتوحات هیتلر گوشه دلتان کمی غنج رفته است. یواشکی لبخندی بر لب نشانده‌اید. نشان به آن نشان که زیر یونیفرم نظامی‌اتان شلوارک خال‌خالی برتن داشته‌اید. ما تا همه چیز شما را خبر داریم. بر این اساس شما شایستگی ولیعهدی و جانشینی را نداشته و می‌رویم از سر کوچه یک نفر دیگر را از جوب می‌گیریم و می‌آوریم به پادشاهی می‌رسانیم

شبی با محمدرضاشاه درباب آن قرارداد برد- برد

مغزهای کوچک گندزده!

دعوتمان کرده بودند برنامه ی صندلی شاه. با خود گفتیم ما آن زمان که باید جواب میدادیم، ندادیم! اما برای اینکه به عمال حکومت نشان دهیم ما چقدر خوب بودیم، رفتیم.