ساختمان ایران (4)

به خاطر مصالح طبقه!

یک‌بار رقیبم به داده‌های آماری من توجه نکرد و کنار نرفت. می‌گفت: «جامعه آماری باید بچه‌های مدرسه باشن، نه خونوادت!». یک‌بار دیگر هم که قبول کرد و کنار رفت، انتخابات باطل شد. چون همه فکر می‌کردند من رقیب را به زور فرستاده‌ام که انصراف بدهد.

ساختمان ایران (3)

ایران رو به کی بسپاریم؟

نگران تبلیغات رقیب‌ها نبودم. بیشتر نگران شامی بودم که به در و همسایه می‌دادند. وگرنه یکی‌شان انگار خواب مانده و دماغش به تنهایی به آتلیه رفته. یکی دیگر اسمش گرگ‌علی و فامیلش گداخان بود. کسی به این‌ها رأی نمی‌دهد. این که ایده‌های خوبی برای آینده ساختمان دارند کافی نیست. مدیر ساختمان باید خوشگل و خوش‌نام هم باشد.

ساختمان ایران (2)

عقائد ایرانی‌ها

خلاصه اهالی همه این واحد‌ها با تمام تفاوت‌هاشون کنار هم زندگی می‌کنن. مدیر ساختمون هم بدون توجه به این تفاوت‌ها فقط شارژ ماهانه‌شون رو می‌گیره. اما مشکل از اونجایی شروع شد که یکی از اهالی طبقه سوم مدیر شد.

آخرین جلسه‌ی سرانِ سیاست‌گذاری زبان مادری در کشور

کنسل اندر کنسل!

کارشناس: وات؟ وای ام آی هیِر؟
مجری: فارسی... کلام مادری...
کارشناس: آر یو کیدینگ می؟ آیم آیریش! یو سد ور هوینگ لانچ.




عنوان