سلطان در حالی که چشمش در مغاک افتاده بود باز گفت آنچه حالاتم را صعب کرده تنگی مزاج نیست؛ بلکه کشتن آن ۴۵۰ بازرگان مغول است، گیرم اصلا کد گمرکی نداشتند، اموالشان میگرفتیم در موزه میکردیم، به خشم چنگیز و حمله مغول نمیارزید.
طبق آمار درجشده در وبگاه رسمی آن دیوانهسرا، 97درصد ایشان زبان به تصدیق گشایند که «انصافاً این» و هریک پس از سپاسگزاری مبسوط از کلیه دستاندرکاران آن دیوانهسرا، طریق سامان خویش در پیش گیرند. آن 3درصد باقی نیز بین یک تا سه ساعت سر به جیب تفکر فرو برند و پس از آن همان کنند که آن 97درصد.
در همین اثنی وی را پیامکی آمد از سوی یاری که پس از گشودن آن دید که نوشته «عمو یادگار! تو غاری؟ به قطع، رییسجمهور شمایی!» وی که از شدت وجد و نشاط در پوست خود نمیگنجید، قصد کرد تا با دریدن جامه و حفظ موازین شرعی تکانهای ریزی به خود بدهد که ناگاه دوم پیامک با این مضمون رسید که «چه مقدار زود باوری؟! مزاح نمودیم تا خاطرت منبسط گردد. بار پیش هم اگر اندکی صبر مینمودی، خود را برنده اعلام نمیکردی.
خلاصه جنگ جهانی دوم آغاز شد! کشورهای دنیا با خواندن «من من، تو تو، کشیدم، کی رو؟» شروع کردند به یارکشی که کی توی تیمشان باشد؛ اما رضا پهلوی اعلام کرد: «پدرسوختهها! روی ما حساب نکنید، ما نیستیم.»