اندک اعترافاتی از توماج صالحی

برگی از خاطرات وی

امروز مغز بازجو کننده را تیلیت کردم از بس اعتراف کردم البته این کلمه را خودش گفته وگرنه من در فیلم‌ها دیده بودم که باکس ورقه آچار را برای متهم می‌آورند و او آنها را پر می‌کند و بازجو هم از نوشتن اعترافات خوشحال می‌شود، من که پنج باکس بیشتر نخواستم! 

در انتخابات شورای دانش‌آموزی چه می‌گذرد؟

خاطرات روزانه‌ یک آدم!

این کاندیدا قصد داشت که حیاط مدرسه را چمن بکارد تا بچه‌ها درون آن فوتبال بازی کنند. بچه‌ها هم کلی برایش دست زدند؛ ولی هیچکدام به مثلثی بودن زمین حیاط مدرسه فکر نکرده بودند!

ویژه ی سالروز عملیات مرصاد

وقتی منافقین آرمشان را هم نمیتوانند بخوانند!

معرفی کتاب

ترجیحا این کتاب را نخوانید

نگاهی به کتاب «ترجیحا مجرد با روابط عمومی بالا»؛ اولین کتاب طنز در حوزه عفاف و حجاب




عنوان