مصاحبه با تمساح دریاچه چیتگر

اوه مای اشک!

-اوه... نماینده...من نماینده اتحادیه یوروپ بود... ولی... اوه گاد... آی کنت...

+دارین گریه میکنین؟ ناراحتتون کردیم؟ یاد خونتون افتادین... هوم... میس خونه؟

-نو... نو... نات هوم...

نماز فقط با نیما زم!

تویی که نمیشناختمت!

خود روح‌الله هم آن‌قدر نورانی شده بوده که نزدیک بوده عبا روی دوشش بیندازند و بفرستندش جلو بایستد، اما خودش تواضع کرده و نرفته. صد حیف...

بداهه عقاب های صورتی(بانوان راه راه)

بیان احوال مصی پس از دستگیری شارمهد و زم

چون کرکس پرکنده، از ترس، پناهنده!
در قعر کدامین گور، ویلانی و سیلانی؟

شکار به‌موقع البغدادی




عنوان