نمیدانی بعدازاینکه فهمیدم به جای ماهواره با ظرف سس قرمز دلپذیر سر کار رفتهام، چقد شعر «باز شد پسندیده شد» را خواندم و فرت و فرت اشک از چشمانم سرازیر شد
خدا رحم کرد موز آوردن، اگه کِرِه بود که اینجا خون و خونریزی راه میفتاد.
وزیر جوان: آقای معاون اول ببخشید یه سوال! شما چرا به کره میگید کِرِه؟
معاون اول: شما سنت کمه یادت نمیاد یه زمانی موز نبود، کِرِه نبود ما اومدیم کِرِه آوردیم
وزیر جوان: با اجازه کپی
يك كف گرگى حواله ى طرف مقابل كنيد و فرياد بزنيد: مشت اول هزاااار! اين تخليه ى عصبانیت اوليه، مانع از خشونت هاى بعدى و وحشتناك تر شما ميشود. هيچ وقت انتهای خشم خودتان را دست كم نگيريد و سريعا عصبانيت خودتان را خالى كنيد.