اخیرا فیلمی از بهادر در فضای مجازی پخش شده که نشان میدهد او را در یک سلول کوچک بدون حتی یک گوشه حبس کردند و او در اثر شکنجه روحی که نمیتوانسته جایی قایم شود اعتراف کرده است.
یکی از همبندیهای امیر تبر به شکل ناشناسی به بیبیسی فارسی گفته است: وقتی مامورا امیر رو برای اعتراف میبردن، دست یکیشون یه گونی پر از مار بود. یه روز که امیر برگشت دیدم...
...این جوانان با نهایت حس انسان دوستانه برای گرما بخشیدن به دستان کوچک و پرمهر کودکان کار در سرمای آبان ماه، تنها چند بانک و یک پمپ بنزین آتش زدهاند...
او دستور داد همه ما را با طناب به یک تسمه بزرگ ببندند که به سمت یک ارهبرقی بزرگ حرکت میکرد. اره که به نزدیک شقیقهام رسید، مصوبه اول پیشنهادی را انتخاب کردم تا لااقل آزادی مردم از آنها گرفته نشود.