نامه‌هایی به فرزندم سیاوش (2)

سه سال اجباری

مادربزرگت را که می‌شناسی، خیلی به ایرج میرزا ارادت دارد و کمی هم دستش سنگین است، فلذا قضیه کنکل شد. این شد که با کوله باری از غم و کله‌ای کچل راهی پادگان شدم.

تا سه نشه معاف نشه!

خرید ممنوع

چمچاره

در خدمتیم…

تو برای این‌که ازدواج کنی باید کار داشته باشی، برای این‌که کار داشته باشی باید سربازی رفته باشی؛ پس درنتیجه تا سربازی نری نمی‌تونی ازدواج کنی.