دیشب مجلس عقد کنون بودم یه نفر جلسه رو به هم زد، اون هم با گفتن کذب محض. بعدش اومدم خونه... عفت خانوم، زن همسایه، شاکی بود و درد و دل می کرد که نه تنها جلسات شما بلکه جلسات مارو هم به هم ریختن.
ابراز نگرانی میکنم از اینکه عربستان جانم این شیرین دلربا (قربان دلارهای نفتی اش، قربان قتل عامهای مشتی اش، فدای فتواهای مفتِ آن مفتی اش )مجبور شود علیرغم اینکه هم چون زیبای خفته ای گوش مخملی دریمن گیر کرده بیاید کمک پیکارجوهای خداجو،زحمتش دو چندان بشود.