شعر طنز : پراید فراتر از لکسوس !

سرمایه خود جمع نمودم بخرم
اما تو دگر ز دست من در رفتی

شرح دلتنگی های ما

نامه‌ای به پراید

هوای زه‌های بغلت را کرده‌ایم. دلمان میخواهد زه‌های بغلت را بغل کنیم و به یاد روزهایی که فنرهایت را می‌خواباندیم و توی کوچه پس کوچه های شهر ویراژ می‌دادیم زار بزنیم.
آهاااای پراید؛ اصلا خاطراتمان یادت هست؟ نکند با شاستی بلندها پریده باشی و گذشته خودت را فراموش کرده باشی؟

سلطان ماشین

معامله دو سر سود