حکیم سریع یک پر از بالشش کند و فندک را برداشت و رفت پشت‌بام. حافظ پشت سرش داد زد: «بابا عیب نداره حساس نشو». عطار گفت: «بذار بره، همه تولدش رو یادشون رفته بود، منم بودم انقد حساس می‌ شدم».

متقلب درون جامه ناز
چه خبر دارد از شبان دراز
منظورش این بوده که این که این آدم‌های متقلب همه‌ی لباس‌های خوب تنشان می‌کنند ولی نمی‌دانند که شب دراز است و قلندر بیدار! پدرشان قرار است در بیاید با غیرت آریایی‌ها. دنیا که همین شکلی نمی‌ماند ولی خب طول می‌کشد. خون دل‌ها باید خورد.

خانه‌ کاریکاتور حوزه‌ هنری استان ‌اصفهان به مناسبت ماه‌ مبارک رمضان یک کارگاه آموزشی کاریکاتور با موضوع داعش و تصویرسازی با موضوع دفاع و مقاومت را در خانه ‌هنرمندان اصفهان برگزار کرد.

اخیراً فهمیده ام بسیاری از دردهای ما از نخواندن میراث علمی و ادبی خودمان است. این که راحت گول هر چیزی را میخوریم و ساده باور میکنیم و حکمت خیلی چیزها را نمیفهمیم اصلاً از ندانستنهای ماست. از بس که درسهای بیخودی غربیها را به نافمان میبندند اصلاً زمانی نمیماند برای حافظ و سعدی و مولوی... حالا باز هم خدا را شکر بعضی از این قدیمی های اهل ادب هنوز زنده اند و میتوانند ما را راهنمایی کنند!