استانداردهای فیلمنامه ای بگیر و بفروش

آپاراتچی

قضیه استفاده از شخصی است که از نظر جسمی محدودیت دارد. کر یا لال یا کور. اگر حرف نمیزند باید بچه باشد تا در پلانی کوبنده یکهو یک جمله بگوید و ملت پفک در دهانشان خیس بخورد. اگر نمیبیند در جایی که نقش اول حرکتی میزند، خیره در چشمانش نگاه کند، یعنی مثلا آره.

بررسي ساختاري فيلم «مردي بدون سايه»

تهران زدگی

یکی از تماشاچیان از آن پلاستیک هایی که داخلش پر پلاستیک است آورده بود. شاید هم نه ولی این همه صدا از چیپسی که نصفش هواست طبیعی نبود. فکر کنم داشت ته قوطی چیپس برلیانی الماسی چیزی می جُست.

طرح تله فیلمی مناسبتی

زندگی در دهکده

این عروس و داماد در هر آخر هفته دلشان به یک سمت جهان میل می‌کند و برای اینکه شرمنده دلشان نشوند بصورت شیفتی به جستجوی شبکه های تلویزیونی و آنالیز آن‌ها می‌پردازند

گزارش مخفی واقعه گوهرشاد

به سر همایونی، گل

مردم در رگ هایشان خون داشتند. بسیار مهیج و جذاب بود. تا الان ندیده بودم. گلوله که به ابدان شان می خورد خونشان می پاشید. عین فیلم‌های پنجاه سال بعد.