از آنجایی که ما از آن خانواده هایش نبودیم و چیزهای بیتربیتی نگاه نمیکردیم، خیلی زود صحنه را ترک کردم و از سالن بیرون آمدم. به خروجی سینما نرسیده بودم که شیطان گولم زد و به سالن برگشتم. ولی باز دیدم نه ما از آن خانوادههاش نیستیم.
-ببین این فریدون از ماام بچه زرنگتره. اصلا اصلا و ابدا و هرگز نمیدونم از کجا ولی قبل همه میفهمه قراره یه چی گرونه بشه. سریع میره تو کارش. یعنی مغز اقتصادی میخوای؛ این بابا. الانم صرافی زدن حتما قراره طلا گرون شه بدبخت شیم.
اولش کپ کردم ولی با خودم گفتم حالا چی توی این جزیره آدمیزادی است که بچه دو سالهاش باشد. با پرس و جوی فراوان از حضار، متوجه شدم جشن به مناسبت دوسالگی صفحه اینستاگرام این بزرگوار برگزار شده است.
-ببین چون مهمون مایی بهت سخت نمیگیرم. با طرح غار مهر آشنا هستی؟!
-نه ولی اسمش چه خوبه!
-ببین یه طرح مزخرفه که اولش پولات رو میدی به ما، هروقت غارت رو ساختن صدات میکنن.