نامه‌ای به زوجا صالحا

اللهم نترسیم

آقای زوجا صالحای محترم!
خیلی از همسن و سال‌های شما از ترس اوضاع پوشاک، مسکن و خوراک، تن به ازدواج نمی‌دهند و تا الآن عزب اوقلی مانده‌اند، یعنی آدم دوست دارد پرده‌های ادب را پاره کند و بگوید خاک برسرشان!!

نامه‌ای از املاکی تیرانا

کمپی خانه به دوش

یادتان باشد سر معامله گفتید یک مشت پیر پاتال هستند که ازدواجی هم نیستند و بچه سرتق هم ندارند، یادتان باشد کلی قرص یبوست نشانم دادید و من خیالم از پر شدن چاه هم راحت شد که زمین نازنین را دادم دست شما.

نامه‌ای به پسرم «1»

بفهم قبل از آنکه مجبور شوم بفهمانمت

اگر من برای به دست آوردن چیزی گریه کنم، صاحب چیزی نمی‌شوم به جز دستمال کاغذی یا اگر پا بکوبم چیزی جز «هوی یابو سقف خونه ریخت» در انتظارم نیست.

خانه تکانی

نامه ای به همسرم

گفته بودی که سال نوشده است

باید اکنون دهم به خانه تکان

امر تو روی چشم من امّا

عارضم خدمت منوّرتان

کارها بین ما شود تقسیم

عادلانه و بر اساس توان




عنوان