آمریکا و فرندهایش داشتند برای اوضاع و احوال خود زاری و به در نگاه میکردند و آه میکشیدند که ناگهان آژانس انرژی اتمی همراه با نامزد خود دست در دست و شانه به شانه وارد کافه شدند، همین که چشم آژانس به آمریکا و فرندهایش افتاد خواست برگردد که آمریکا او را صدا زد و گفت: بیا آژانس جان تو هم به جمع درد دل ما بپیوند.
آقا/ 47 ساله/ سوار بر موتور بدون کلاه کاسکت/ حوالی چهار راه سیروس
آقا مردم وضعشون خرابه دیگه... بی کاری، گرونی، اجازه خونهها بالا... خود من روزی 14 ساعت روی این قارقارک کار میکنم اما باز هشتم گرو نهمه... ببین به این بنده خدا هم چقدر فشار اومده که این حرفها رو زده! مسئولین چطور میخوان جواب اینا رو بدن؟!