تدارکات «ندارکات شده» را به آتش میکشد و به مسئول نزدیک به خفگیاش در ماسک شیمیایی بسته میخندد و مسئول تدارکاتی را به تصویر میکشد که برای کمتر غذا خوردن رزمندهها شایعه افتادن دندان آشپز در غذا را مطرح میکند و...
اما به خاطر مجروحیت و جانبازی دیگر مانند قبل توان جنگیدن ندارد از این رو به فرماندهی گردان ذوالجناح برگزیده می شود تا با کمک چند نفر دیگر قاطرهایی تربیت کنند که در شب های عملیات با حمل آذوقه و مهمات کمک رزمندگان باشند.
«فرزندان ایرانیم» حاصل دورهی آموزشیِ قبل از اعزامِ امیریان و دوستانش است که با همهی شور و شوق و ترسهایشان پا به دنیای جدید میگذارند تا ثابت کنند که با...
«سنگر علافها» جایی برای جمع شدن کسانی است که جنگ را جدی نگرفتهاند یا اگر جدی گرفتهاند، خیلی جدی نگرفتهاند یا اگر خیلی جدی گرفتهاند، با همان جدیت به آن میخندند. سر دستهای به نام دارعلی دارند و بیشتر سر و کارشان...