نگاهی ادبی به برجام
برجام ادبیات

راه راه: موضوع برجام، بسیاری از شاعران را بر این وا داشت تا اشعاری در وصف آن بسرایند، در اینجا با تشکر از همان شاعران به تفسیر ابیاتی با همین مضمون می پردازیم امیدواریم مقبول افتد و ما نیز از این برجام تاریخی، سهمی ببریم.

چو چشم مست تو آغاز کبر و ناز کند
بسا که بر دلم از غمزه ترکتاز کند
در اینجا شاعر از چشم مست طرف مقابل که آن طرف میز نشسته می گوید و تکبر بصورت برقی در گوشه چشمانش می درخشد و همچون چهارپا با ناز و غمزه در دل این طرف میزی ها جفتک می اندازد و باعث فعل و انفعالاتی در دل و طبیعتا در محل های دیگر بدن می شود که تصمیم گیری را سخت می کند.

مرا مکش، که نیاز منت بکار آید
چو من نمانم حسن تو با که ناز کند؟
در این بیت شاعر درخواستی می کند تا کشته نشود (در اینجا مکش کنایه از سایه جنگ دارد) برخی مکش را به مکش با ضمه به کاف معنا کرده اند که به کشمکش های غیرمسلحانه یا همان دیپلماسی اشاره دارد که در اصطلاح همان منت کشی است.
در مصرع دوم این طرف میزی ها وجود خود را به رخ می کشند (واژه “حسن” کمی مشکوک است و عده ای از آن تعبیر سیاسی کرده اند که ادبیات را چه به سیاست!) و می گوید آخه اگر ما نباشیم تو برای کی میخواهی ناز کنی گلابی؟! ناز در اینجا استعاره از تحریم است.

مرا به دست سر زلف خویش باز مده
اگر چه همچو خودم زود سرفراز کند
ظاهرا یکی از آن طرف میزی ها موهای پرپشتی دارد (پرپشت کنایه از روی زیاد است) که این طرف میزی ها موهای وی را گرفته و اصرار دارند که رهایش نکنند، در حقیقت این طرف میزی ها سرفرازی را در همین رها نکردن دیده اند.

منم چو مردم چشمت، به من نگاهی کن
که اهل دیده به مردم نگاه باز کند
در این قسمت شاعر کاملا ملتمسانه از طرف مقابل درخواست نگاهی با چشمان باز را دارد ک “باز” در اینجا به معنای برداشتن تمام تحریم هاست.

ز جور تو بگریزم، برم به عشق پناه
که از غم تو مرا عشق بی‌نیاز کند
در پایان این طرف میزی ها میخواهند زهر چشم بگیرند و می گویند حالا که اینطور شد از پای میز بلند می شویم و می رویم سر آن یکی میز می نشینیم و معتقدند همین طرف مقابل را منزوی کرده و ما را از مال دنیا بی نیاز می کند.

ثبت ديدگاه




عنوان