چگونه یک فرار خوب داشته باشیم
توی هارد اعلی‌حضرت

راه راه: همه جا را سکوت فرا گرفته است. پشه ای در هوا پر نمی زند. رضا پهلوی گوشه ای  در یک قهوه خانه بین راهی در کشور غربت، نشسته است. و با مقداری تف سیبیل خود را تاب می دهد و انتظار می کشد. گهگاهی هم یک نگاه پنهانی به هاردی که در دستش هست، می اندازد.
بعد از گذشت چند دقیقه نفر دوم قرار یعنی آقای میگ میگ، وارد قهوه خانه می شود.
میگ میگ: آماده است.
پهلوی: بله، اما اول باید با چشم هایمان پولها ها را ببینیم، بعد هارد را بدهیم.
میگ میگ: شماره کارت را بگو، برایت کارت به کارت می کنم. اما قبلش باید از اطلاعات اطمینان پیدا کنم.
پهلوی: فادر سوخته، یعنی سخنانمان دورغ است. یادمان باشد بعدا بگوییم چند نفر را به به خاطر این توهین در تنور بیندازند.
میگ میگ: پدر سوخته نیستم، پدر کباب شده هستم.
رضاخان: طلا که پاک است دیگر نیاز طلایاب ندارد. این فرمول فرار همایونی که اول خودمان استفاده کردیم که نتیجه اش را رویت می کنی و بعدا یک کوچولو هم ممدرضایمان امتحانش کرد. البته چون وسایل‌‌اش زیاد بود کمی سرعتش افت کرد. دیگر خودت میدانی.
میگ میگ آیپدش را بیرون می آورد تا فرمول را چک کنند.
میگ میگ: این کاتالیز چیست؟
رضاخان: گوش هایت را به دهان همایونی نزدیک کن تا برایت بگویم.
میگ میگ گوشهایش را به گوش رضاخان نزدیک می کند.
رضاخان: کاتالیزگر ما همین بچه های ننه ملکه ات بودند. که انجام واکنش را سرعت بخشیدند.
میگ میگ پس از بررسی فرمول، مبالغ توافق شده را کارت به کارت می کند.

و اینگونه بود که میگ میگ با خرید فرمول سرعت فرار رضا پهلوی از ایران و طراحی معکوس آن، تاکنون پدر آقا گرگه و همچنین گریه‌اش را درآورده است.

ثبت ديدگاه




عنوان