درد دلی با آن ذره‌ی لامصب

راه راه: چند ماه است که تو آفت جانی کرونا
باعث و بانی آشوب جهانی کرونا

پس از این مردمِ مفلس به کجا دست زنند؟
ای که مخفی شده در کون و مکانی کرونا

هرچه فحش است نصیب تو و اجداد تو باد
هرچه گویند یقین لایق آنی کرونا

دست ها دستکِشیده ست، دهان ماسکیده
که تو کابوس شبِ دست و دهانی کرونا

اینکه گفته ست خداوند: “عَذابی لَشدید”
به گمانم که تو از جنس همانی کرونا

شادی و دورهمی، مرگ، تولد، نوروز
شده تعطیل و تو هم خنده کنانی کرونا

آه! تو مثل هوا در همه جا پیدایی
چون هوا نیز تو از دیده نهانی کرونا

شک نکن هرچه که هستی ژنِ خوبی داری
ما همه رعیت و بیچاره، تو خانی کرونا

گلِ چرخیدن مردم همه پرپر شده است
نوبهار است و تو مأمورِ خزانی کرونا

فکرِ دردِ شکمِ محتکران هستی تو
معبرِ راهِ درآوردن نانی کرونا

مثل یک دایناسورِ گنده ابهّت داری
گرچه یک ذره‌ی بی نام و نشانی کرونا

کاش فوراً متلاشی شود آر اِن آیت
بروی از کُره‌ی ما و نمانی کرونا

ثبت ديدگاه




عنوان