وقتی بنیامین مثلاً عاطفی می‌شود
نامه سرگشاده نتانیاهو به ملت تکه پاره‌

عزیزانم! کشته شدن سه سرباز اسیر‌مان، قلبم را شکست. هر چند این طور عاطفی حرف زدن مثل پیدا کردن تونل‌های حماس برایم سخت است؛ اما کاش روانشناس خدانیامرزم زنده بود و این روزها را می‌دید! گفته بودم به زودی دو سه کلمه عاطفی خرجش می‌کنم؛ ولی نتوانست صبر کند و خودش را کشت. الغرض! هموطنان خارجی‌ام! می‌دانم داغ‌تان تازه است و هنوز پاچه می‌گیرید. این را از تظاهرات میلیونی‌ دیشب و پریشب‌تان دیدم (حالا اگه می‌گفتیم برای حمایت از دولت بیاید بیرون، بهانه‌های بنی‌اسرائیلی‌تان سر به فلک می‌کشید).
قصه این بود که پسرهای فکلی‌تان لباس نظامی‌شان را درآورده بودند و عوض اینکه بروند سمت حماس، آمده بودند طرف بچه‌های خودی. متاسفانه با پرچم سفیدی که دست‌شان بود، بچه‌ها احتمال ‌دادند نقشه حماس باشد و سوراخ سوراخ‌شان کردند. گذشته از ضربه روحی که به خودمان وارد شد و نتوانستیم روحیه بدهیم که سه تا از حماس کشته‌ایم، این کار برکاتی هم داشت؛ اولا؛ رنج اسارت نکشیدند. خوب بود غصه بخورید پسرم لاغر شده، غذای خوب نخورده؟ ثانیا؛ خوب بود بعد از آزادی، هی مختان را با خاطرات اسارت کار می‌گرفتند؟ خوب بود با اینها کل اسرای فلسطینی را مبادله می‌کردیم؟ خدایی این همه می‌ارزیدند؟ پول شیر خشک‌شان هم این همه می‌شد؟ ما همه اینها را با چند گلوله حل کردیم و اصلا هم درد نداشت.
حالا! از فردا برای تشکر جلوی خانه ما تحصن نکنید. ما امور مهم‌تری داریم که باید به آنها برسیم. در کل، سخت نگیرید و به بقیه هم سفارش کنید بچه‌های‌شان را بفرستند جنگ. مطمئن باشید به دست غریبه کشته نمی‌شوند. 
دوستدار شما بنیامین

ثبت ديدگاه




عنوان