چه می شود که یک وزیر استعفا می دهد؟

راه راه: آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش می شود و مثل همه ی  کسانی که در بدو شروع یک کار هستند یک گلدان ساکولنت روی میز کارش می گذارد، در نزدیکترین کشو یک بسته ساقه طلایی قرار می دهد. پنجره هارا باز می کند و یک نفس عمیق می کشد و به برنامه های بزرگی که در سر دارد و باید اجرا کند فکر می کند.
۹ ماه بعد در حالی که به برنامه هایی که در سر داشته و نتوانسته اجرا کند فکر نمیکند، با یک بازدم عمیق  او هم مثل بقیه درب ها را می بندد تا پشتش بمانند و دفتر کارش را به دلیل استعفا ترک می کند.
اما دوباره بر می گردد ، درب را باز می کند چون فراموش کرده گلدان ساکولنت و بقیه ی بسته ی ساقه طلایی اش را از کشو بردارد.
حال به راه های پیش رو فکر می کند.
می تواند به منزل برود و در آنجا طرح تحول بنیادین آموزش و پرورش، حذف کنکور و مطالبات فرهنگیان را به ثمر نرساند.
می تواند کاندیدای نمایندگی مجلس شود و در آنجا تمام طرح ها و فکر های بزرگی که در سر دارد و کلی کار های مهم تر را انجام ندهد. تازه آنجا پشت مانیتور هایش می شود BallGame بازی کرد. حامامش تمیز است. پرتقال می دهند. نوشابه هم داده اند.
آقای بطحایی موقعیت های بسیار مناسبی دارد که البته بقیه ی وزرا هم دارند.
می تواند مانند بقیه جهت تصویب و اجرای  بانکداری اسلامی ، اقتصاد بدون نفت، حمایت از تولید کننده ها، اخذ مالیات از خانه های خالی و بسیاری طرح و برنامه ی بزرگ دیگر کاری انجام ندهد و لزومی هم ندارد که حتما وزیر باشد. میتواند حتی یک منشی ساده هم باشد. منشی ها در ایران اختیار بیشتری دارند ، دیده شده که برایشان BMW می خرند و حتی ملک ۶۰۰متری رهن می کنند.

ثبت ديدگاه




عنوان