چگونه سینمای ایران قانون علیت را زیر سوال می برد؟
ارسطو، جشنواره فجر و قانون علیت
۱۱:۲۷ ق٫ظ ۱۷-۱۱-۱۳۹۵
راه راه: وقتی به نیکولاس کیج (۱۹۶۴)، فیزیکدان مشهور خبر دادند که باید خود را به دفتر مرکزی جایزه نوبل برساند و از نظریه جنجالیاش دفاع کند هیچ مشکلی را بهانه نکرد؛ حتی تولد مادرزنش را. او فقط یک جمله گفت: «حتما ویدئو پروژکتور باشه».
نظریه کیج اگر تایید میشد همه علوم را دستخوش تغییرات بنیادین میکرد چون او روی بیاعتباری یک قانون بدیهی دست گذاشته بود: «قانون علیّت».
چند ماه قبل بود که کیج رساله خود در رد قانون علیت را منتشر کرده و نوشته بود: «هیچ چیز معلول چیز دیگری نیست هر چیز میتواند علت هر چیز دیگری باشد». (zekki be elliat, nikolas kage, hamshahri 24, page 65)
نظریه کیج تمام دنیا را بهم ریخته و درباره آن بسیار بحث شده بود و حالا کیج به آکادمی نوبل میرفت تا آخرین دفاعش را انجام دهد. تمام شبکههای تلویزیونی دنیا این مراسم را بصورت مستقیم پخش میکردند بجز شبکه من و تو که به پخش مستندی درباره نقش رضاشاه در گسترش زنده زایی دلفینهای دماغ خوکی خلیج باربارا میپرداخت. (Pahlavi va zaeedan, jafar panahi, 2014)
کیج لبتاپش را به ویدئو پروژکتور وصل کرد و در حالی که همه منتظر بودند پاورپوینتی علمی ببینند، یک فیلم سینمایی ایرانی را بازی (play) کرد. فیلم «زیر سقف دودی» ساخته پوران درخشنده که به تازگی در جشنواره فجر خوش درخشیده بود. فیلم که تمام شد کیج تنها چند سوال مطرح کرد: آرمان چرا بازداشت شد؟(why?) اینکه بقیه سر او کلاه گذاشته بودند دلیل بازداشت او بود؟(jeddan why?) بهرام که از زنش متنفر بود و با زنی دیگر ازدواج کرده بود و در طول فیلم قربان صدقه همدیگر میرفتند چرا یکدفعه متحول شد و با زن جدیدش کات کرد و دوباره به سمت زن اولش متمایل شد؟(namoosan why?)
کیج میخواست سوالهایش را ادامه دهد که رییس آکادمی نوبل از پشت جایگاه بلند شد، با کیج دست داد و رویش را بوسید و با صدایی که از خوشحالی میلرزید گفت: «شما و خانم درخشنده راست میگزیرویید، افلاطون و ارسطو زر مفت زدهاند!»
اتفاقات بیدلیل فیلم خانم درخشنده قویتر از هر برهان علمی ظاهر شده و علیت زیر سوال رفته بود، کیج با غرور داشت از جلسه خارج میشد و دنیا داشت خود را برای دوران جدیدی در فلسفه، منطق و فیزیک آماده میکرد که یک نفر داد زد: «صبر کنید». او ایشی زاکی، فوتبالیست بازنشسته ژاپنی بود که مدتی را در یک ویدئو کلوپ در نازی آباد (bazaar dovvom, kooye polis, p 14) شاگردی کرده و حالا به عضویت آکادمی نوبل درآمده بود و به آنها در زمینه چگونگی چرخیدن روی هوا، کروی بودن زمین فوتبال و بیضوی شدن توپ در اثر ضربههای شدید مشاوره میداد. (fotbalistha, season 1, kakero yooga)
زاکی فلشش را از جیبش درآورد و فیلم دیگری از جشنواره فجر را پخش کرد، فیلم «شماره ۱۷ سهیلا». فیلم که تمام شد زاکی پرسید: «چطور است که در این فیلم یک زن مجرد حاضر است با هر مردی ازدواج کند و شوهر گیرش نمیآید، اما در زیر سف دودی یک زن پیرتر همینکه برای اولین بار میرود کافه، خواستگار پیدا میکند؟»
رییس نوبل برگشت سر جایش و به همه گفت: «بیایید خیلی روی فیلمهای جشنواره فجر حساب نکنیم و احترام سن ارسطو و افلاطون را نگه داریم.»
ثبت ديدگاه