یادداشتی درباره ممیزی کتاب‏ طنز

جراحی کتاب با کارد میوه‌خوری!

سؤال: فرض کنید مریضی با بیماری قلبی روی تخت اتاق عمل است. آیا از جراح چشم که تازه انجام عملش را در اتاق کناری به پایان رسانده خواهش می‌کنید تا قلب این مریض را عمل کند؟
الف) حالا که لباس پوشیده و سرِ پاست، چرا که نه؟
ب) فقط بازکردن سینه بیمار را به او می‌سپاریم.
ج) اگر مریض مشکلی نداشته باشد، ما هم مشکلی نداریم.
د) به هیچ عنوان. مریض را پزشک متخصص قلب باید عمل کند.

نگاهی به نوشته‌‏های جدی درباره طنز

زیان، ما را اُفتاده است!

جدی نوشتن درباره طنز کمی سخت است. قبلاً هم سخت بوده و اصلاً ربطی به دولت و رژیم و نظام و عقیده ندارد. همیشه سخت بوده. برای همین هم هست که آثار جدی درباره طنز خیلی کم است. اینکه می‌گویم آثار جدی، منظورم هم جدی است و هم جدی! یعنی هم آثاری که به زبان طنز نباشند (جـِـد باشند) و هم آثاری که جدی باشند، یعنی بتوان آنها را جدی گرفت و جلدشان به محتوایشان بیارزد.

نگاهی به حماسه 23تیرماه 1378 و ماجرای کوی دانشگاه تهران

اتفاقی که اُفتـااااااااااد

شونزده روزنامه موسوم به دوم خردادی، صنف کره از آب بگیران (کاب)، انجمن افتاده در روغن اصلاحات (اورا)، بیکاران منتظر پناهندگی آنجا (بمپا) و اعضای شورای شهر تهران! در اطلاعیه‌ای که اتفاقاً مشترک بود، پیشاپیش تصویب این طرح را توسط قوه مقننه، غیرقانونی دانسته و نمایندگان مردم در مجلس قانونگذاری را از هرگونه قانون‌گذاری برحذر داشتند!

نقش ذغال خوب در فرانسه

ای بابا! خیر سرم داشتم مطالعه می‌کردم تا ببینم بالاخره این ضرب‌المثل «زمستان رفت و روسیاهی ماند به ذغال» زغالش با «ذ» است یا با «ز» که مجری برنامه پاورقی از قول مکرون گفت: «فضای مجازی و بازی‌های رایانه‌ای ذهن نوجوانان و جوانان فرانسوی را خراب کرده و باعث شده بریزند در خیابان و به همه چیزشان یا همه چیزمان –تردید از نگارنده است– آتش بزنند»

مصاحبه با دکتر «سوادِ ردیف» درباره برجام و ترکمانچای و غیره

نام دوم من ترکمانچای است

- پلیز! می تونی منو سواد صدا کنی.
+ واااای آقای دکتر. شنیده بودم شما انگلیسی‌تون فوله؛ ولی از نزدیک ندیده بودم.
- اینکه چیزی نیست باید موقع قدم زدن انگلیسمو ببینی.
+ واقعاً؟!
- معلومه که نه!