شعر طنز : فرار از دست طلبکار

اصلا عجیب نیست که زیر فشار قسط
هی کار کردم و دو سه باری پدر شدم

بداهه بنزین خواران؛ تقدیم به باک ها و انبارهای پر و مغزهای کوچک زنگ زده

شعر طنز : بنزین ! توی صف است بنز و کادیلاک بیشتر

باید پیاده رفت و غم سوخت را نخورد
‌‌‌‌هرچند گشته قیمت تن تاک بیشتر

دوبیتی

شعر طنز : بوق‌تر از بوق‌تر از هر چه که بوق است!

یکبار دگر زردک کمرنگ یهودی
با دست زده بر سر سلطان سعودی

شعر طنز : پراید فراتر از لکسوس !

سرمایه خود جمع نمودم بخرم
اما تو دگر ز دست من در رفتی

شعر طنز : سلبریتی درپیتی

فکر او سیکل و مدرکش دیپلم
ذات قُطام و ظاهرش یانگوم