شیر در شیربرنج نباشد، لابی در مجلس نباشد، وانتی هفت صبح جمعه در کوچه داد نزند، خاطره ی سربازی، سیلی به فرمانده نباشد، راننده تاکسی شوهر خواهرِ «از خودشون» نداشته باشد؛ اصلا جای تعجب ندارد و همه چیز سر جایش است و هیچ چیزی هم کم نیست. اما دسسسسست و جیییییغ و هورااااا را از برنامه تان نگیرید. دسسستت و جیییغ و هورااا تمام حیثیت شماست. ناموس برنامه شماست.
این سریال تاریخی _تخیلی، برگرفته از افسانهاي دو خطی است که در کتاب تاریخ باستان کره آمده است. خلاصه اين افسانه، چنين است:
روابط تجاری دوستانهای بین امپراتوری پارس و امپراتوری گوربهگوریو برقرار بود. تجار گوربهگوریو از پارسیها فرش و پسته و ماده بدبوی سیاه رنگی میخریدند، اما در عوض چیز خاصی نداشتند که به آنها بدهند و مبادله کالا به کالا کنند.
یک روز رضاشاه از روی مزاح و شوخی در مجلس، دست روی جیب مدرّس گذاشت و گفت: «آقا! جیب شما خیلی بزرگ است.»
مدرّس جواب داد: «بزرگ است ولی ته دارد، جیب شماست که ته ندارد.»
روش دیگری که وجود دارد برگزاری مسابقات درون اتاقی فیفا 18 می باشد. البته اگر به جای فیفا، پی اس یا کانتر یا هر گیم دیگری بود ایرادی ندارد. حتی اگر شده از ماریو قارچخور هم استفاده کنید.
در به در دنبالِ چرخِ کهنه و اقساطیام
پا ندارم بس که دائم در پیِ نان بودهام
مثل کودکها شدم درگیر تاتی تاتیام
حرف خود را میکنم «تَکرار» هر کس نشنود
من به اِ میگویم اَ چون بنده اصلاحاتیام
منتهی از رونق افتاده است بازار من و
مثل آن هم حزبهایم خط خطی و قاطیام