روزی پیری در غار تنهایی خود نشسته بود و پیاز رنده می کرد و چون ابر پاییز اشک میریخت. ناگهان مریدان بر وی وارد گشتند و چون پیر را به گریه دیدند بر سر و صورت خود خنج کشیده و ناله های جانسوز از خود متصاعد کردند. پیر چون مریدان را بدین حال دید دست از رنده کردن کشید و سبب این روانی بازی های مریدان را جویا شد.
متاسفانه بحران آب، به دلیل سهولت خرید آب معدنی همیشه مورد غفلت واقع شده است، چه برسد به حالا که داریم آب معدنی را وارد هم میکنیم. یک ضرب المثل مدیریتی هست که میگوید: «تا وقتی که میتوانیم وارد کنیم، مگر عقلمان کم است که برویم و درستش کنیم؟»
هیتلر چارهی رسیدن به نازی را باز هم پیشروی در خاک کشورهای ابر قدرت دید. اما شکست روسیه در آن سرمای وحشتناک مگر کار آسانی است؟ هیتلر برای پدر و مادر نازی پیغام فرستاد که آقا ناموسا دارم میمیرم. حالا نمیشه دخترتون به این نصف دنیا قناعت کنه؟
راستش الان که فکرش رو میکنم به خاطر امور اجرایی در این دورهی حساس، بهتره که با یک سفر داخلی سر و تهش رو هم بیارم. صبح یکی رو بفرست ترمینال واسه شیراز يا اصفهان بلیط دوسره بگیره