بعد از دوران نامزدی پدر، برنامه ریزی کرده ام که برای امتحانات آماده شوم. اما انگار سال انتخابات سال درس خواندن نیست. طبق برنامه باید صبح جمعه از خواب بیدار میشدم و تا شب درس میخواندم. صبح که نه! ظهر ساعت یازده و نیم بلند شدم.
یک مرفه فربه: چه وضعشه آخه؟ ۹۶ درصد خون چهار درصد آدم بدبخت رو تو شیشه کردن. من که به کسی رای میدم که بیاد و حق ما ۴ درصد رو از اون ۹۶ درصد ظالم بگیره.
بنده در روز فوت آقای هاشمی باهاشون یه دیدار داشتم. ایشون بعد از اینکه مایوشونو پوشیدند فرمودند که آرزوی من اینه که دوباره این بچه (روحانی) رئیس جمهور بشه. ضمنا قبل از شیرجه زدن هم سه بار گفتند: با روحانی تا هزار وچهارصد! اگر از خاطره ام خوشتون اومد لایکم کنید تا فول لایکتون کنم.
در قسمت قبل از سلسه مباحث ادبی ستون هفتگی ادویات ایران، شما را با یکی از مفاخر ادبیات ایران، یعنی: شیخ حسن روحانی سمنانی آشنا کردیم و گفتیم که فلان. و قرار بود که پروندهی کتاب منطق الخیر را در همان قسمت قبلی ببندیم، که جا نشد. اما این هفته به ذکر ویژگیهای کتاب منطقالخیر و اشعاری از آن میپردازیم.
بعد از سفر سال ۸۳ آقای «میم.خ» (متخلص به باغی) به مهد تمدن، این بار سفر همزمان (دکتر) حسن روحانی به ایتالیا و فرانسه بود که موجی از شادی و «ای من بگردم...» را در میان هواداران توافقات ژنو، دارسی،1919، توتون و تنباکو، ترکمانچای و غیره آفرید. گفته شده هدف از این سفر، علاوه بر عواید اقتصادی مورد نظر اروپایی ها، در واقع نفس درکردن دولت از دست ویرانی های «آن مرد که دیگر راستی راستی رفته بود» بود!