این بیت در وهله اول از اهمیت خواهر در خانواده سخن میگوید. آمدن این بیت پس از بیت قبلی این معنا را به ذهن انسان متبادر میکند که شاعر حتماً قصد خاصی داشته است. (بیت اول و دوم موقوفالمعانیاند. یعنی بیت اول با آن همه معنی در صورت عدم به رسمیت شناختن خواهر در خانواده فاقد هرگونه ارزش بوده و مثل مدرک دانشگاهی صرفاً به درخواست دانشجو صادر میگردد.)
شاهد از دیار غیب شعرش را رساند؛ این بیت احتمالا از زبان حال همان عاشق بینوایی است که توصیههای ایمنی را جدی نگرفته و جلوی خلق الله دیوان را گشوده. حضرت حافظ هم نامردی نکرده و گفته «در نظربازی ما بیخبران حیرانند»...
حواس شاعر اينجا به همكلاسياش بوده و درحال راهرفتن، به آينده مشتركشان فكر ميكرده كه ناگهان خورده وسط صورت استاد بداخلاقش و پخش زمين شده. وي علاوه بر برداشتن دوباره آن سه واحد، يك ترم هم مرخصي استعلاجي گرفته تا آبها از آسياب بيافتد و اينقدر به او نخندند.