گفتگوی مریم رجوی با روح مسعودشون

به گور پدرت خندیدی

رفتی و طفل تو جا ماند، در آتش! چه قشنگ!
تو بعنوان "پدر"، مستحق تمجیدی

وای مسعود! به‌یاد تو فقط خندیدم
تا پِخیدند، تو با پاچه‌ی تَر، گرخیدی

نامه يك مجاهدخلق بعد از عمليات فروغ جاويدان

ما که پیروز شدیم!

وقتي مريم در بي‌سيم فرياد كشيد: به پيش... من و هركه در تانك اهدايي بود، تصميم گرفتيم در اولين فرصت شلوارهايمان را عوض كنيم و پيشروي كنيم.

تمرین کشتار

نقشه محرمانه دشمن برای رژیم چینج

بریم تهران دوغ بخوریم!

جان لیوان آبی که تا چند دقیقه پیش دندان مصنوعی هایش داخل آن بود را برداشت ، با دست دیگرش که تلفن را گرفته بود، سعی کرد بینی اش را هم بگیرد و چند جرعه آب نوشید. بعد با آرامش گفت: «رضا جاااان!...» و «جان» را طوری کشید که یعنی انتظار داشت رضا هم از آنطرف خط با او همنوا شود و بگوید جااااان؟! اما رضا فقط گفت: «هان؟!»




عنوان