«...در این کتاب سوژه کلی «خریدن دو تخم مرغ از یک مغازه» بر اساس سبک و سیاق فیلم سازی هر کارگردان در بخش های مجزا در قالب طنزهایی سینمایی پیاده شده است...»
"احمد ملکوتیخواه" در این کتاب به زبان طنز از عقاید و تفکرات پدرش و روابطش با او میگوید. تفکرات و ایدئولوژیهای یک پدر جاافتاده مذهبی در رابطه با تکنولوژی، رانندگی، اخلاقیات و... همه را با یک لحن و زبان جالب در این کتاب خواهید خواند...
در کتاب «چگونه با پدرت آشنا شدم» ازدواج نه امري مقدس، كه ميلي آني براي تملك و استفاده از ديگران است. ميلي كه در يك عروسی وقتی که همه مردها دم در سالن عروسی منتظر خانمها ایستادهاند و سرشان غر میزنند، در شخصيت اصلي داستان شكل ميگيرد.