کاظم یا همان آتابای پسر مش اسماعیل بافوری، بعد از مدتی که در سرزمین فسق و فجور تایلند مشغول عشق و حال بوده است، حالا به وطن بازگشته و هنوز از گرد راه نرسیده است که چند مرتبه خواهر زاده اش آیدین را با لفظ "پدسگ" مورد عنایت قرار میدهد.
همه چیز حال و هوای صبح شنبه را دارد، دخترک کارتن خوابی به نام گلبهار عاشق مرد بچه فروشی به نام مجتبی است. در مقابل مجتبی هم خیلی گلبهار را دوست دارد و هر بار که کفگیرشان ته دیگ میخورد، دخترک را از تملک خود خارج و به شخص دیگری اجاره میدهد!
ایدهی اوّلیهی سریال پلاک 13 کاملاً تکراری است و نمونههای زیادی وجود دارد که ایدهی اولیهشان زندگی اجباری چند خانواده در یک ساختمان یا عمارت است، شاید شبیهترین نمونه به این اثر، سریال دیوار به دیوار باشد که...
برخی فیلمها از زیادی نماد و نشانه در فیلم رنج میبرند ولی مسخره باز از کمبود فیلم در نماد و نشانه رنج میبرد! یعنی در واقع آنچه نمادهای موجود در مسخرهباز را اذیت میکند وجود کمی فیلم و سینما در آن لالوهاست.