بررسی فیلم «خط استوا»

خط استوا؛ به سرمای قطب شمال

هرکسی این یک خطی را بخواند احتمالاً گمان کند که با یک فیلم طنز خوب با یک سوژه داغ روز مواجه است؛ اما اگر مثل من در دیدن فیلم عجله نکند و یک نگاهی به عوامل فیلم بیندازد نظرش برمی‌گردد!

نقد طنز بر آثار سینمایی فاخر

دختر است دیگر …

پلیس‌ها وقتی در صحنه حاضر می‌شوند، اولش فکر می‌کنند که اشتباه آمده‌اند، چون هیچ خبری از گوپس گوپس و رقص و پایکوبی نیست اما بعد متوجه می‌شوند که این یک جشن خانوادگی معمولی است. پس خودشان هم به دعوت پدربزرگ نادی می‌نشینند و زرشک پلو با مرغ می‌خورند و حظش را می‌برند.

نقد طنز بر آثار سینمایی فاخر

سیگارت را من روشن می‌کنم

کاظم یا همان آتابای پسر مش­ اسماعیل بافوری، بعد از مدتی که در سرزمین فسق و فجور تایلند مشغول عشق و حال بوده است، حالا به وطن بازگشته و هنوز از گرد راه نرسیده است که چند مرتبه خواهر زاده ­اش آیدین را با لفظ "پدسگ" مورد عنایت قرار می­دهد.

نقد طنز بر آثار سینمایی فاخر

صدا دارد، تصویر نه!

همه چیز حال و هوای صبح شنبه را دارد، دخترک کارتن خوابی به نام گلبهار عاشق مرد بچه فروشی به نام مجتبی است. در مقابل مجتبی هم خیلی گلبهار را دوست دارد و هر بار که کفگیرشان ته دیگ می‌خورد، دخترک را از تملک خود خارج و به شخص دیگری اجاره می‌دهد!




عنوان