ز گهواره تا گور دانش بسوز

دانش سوز

وی چون درها را اینچنین گشاد یافت و هم چنین بیکارى فشاری کم سابقه آورد، مدام بر این کرسی نشست و نشست تا مدرکی که بر کوزه نهاده بود را کلفت‌تر کند.
به این ترتیب کلاس ٨ صبح را پیچاند، ظهر را با چرت گذراند و عصر را با بهانه ای پراند.

چگونه طالب فیض شویم

حسنی به دانشگاه نمی رفت

از دستاوردهاش در طول ترم تموم کردن پنج فصل سریال، یادگیری طریقه‌ی حاضری خوردن هنگام غائب‌ بودن، آشنایی اجمالی با زبان آناپانیکو (سریال ها به این زبان بود)،یادگیری نحوه‌ی کپی پیست و... بود.

تعبیر خواب دانشجویی

وگرنه به جهنم می رود!

هرچه پرسیدند فقط بگوید غذای سلف قابل خوردن نیست و سوسک پلاستیکی که در جیب دارد را بیرون آورده و بگوید: در غذای سلف بود.

علم بهتر است یا ثروت

باب مفاعله در دانشگاه

حواس شاعر اينجا به همكلاسي‌‏اش بوده و درحال راه‌‏رفتن، به آينده مشتركشان فكر مي‏كرده كه ناگهان خورده وسط صورت استاد بداخلاقش و پخش زمين شده. وي علاوه بر برداشتن دوباره آن سه واحد، يك ترم هم مرخصي استعلاجي گرفته تا آبها از آسياب بيافتد و اينقدر به او نخندند.




عنوان