شرح حوصله ی منافقین

تک پرهای روسری قرمز

در سازمان ما همه در عقد با همند
خرتوخریم حوصله‌ی شرح قصه نیست

گفتگوی مریم رجوی با روح مسعودشون

به گور پدرت خندیدی

رفتی و طفل تو جا ماند، در آتش! چه قشنگ!
تو بعنوان "پدر"، مستحق تمجیدی

وای مسعود! به‌یاد تو فقط خندیدم
تا پِخیدند، تو با پاچه‌ی تَر، گرخیدی

نامه يك مجاهدخلق بعد از عمليات فروغ جاويدان

ما که پیروز شدیم!

وقتي مريم در بي‌سيم فرياد كشيد: به پيش... من و هركه در تانك اهدايي بود، تصميم گرفتيم در اولين فرصت شلوارهايمان را عوض كنيم و پيشروي كنيم.

تمرین کشتار