از وقتی دکتر واتسون ازدواج کرد و صاحب زن و زندگی شد، شرلوک هلمز روزهای سختی را در تنهایی خودش پشت سر گذاشت. چون خانم هادسون هم که خیلی وقت بود با پلاک عبور موقت تردد می کرد، بالاخره شرلوک را تنها گذاشت و به دیار باقی شتافت
روز مقرر رفتم تا شروع کنم. چندتا ورقه دادن دستم و گفتن از اینا کپی بگیر حسی که داشتم حس یک کارگر کله پاچه ای بود که دستش تا آرنج رفته بود تو روده بزرگه گوسفند...
جنون پرکاری در ژاپن به حدی است که افراد وقتی میخواهند از کار زیاد خودکشی کنند، دیگر نامه خودکشی نمینویسند. چون میدانند که اگر مشغول شوند، تا یک رمان 500 صفحه ای ننویسند ول کن نیستند. بخش اعظمی از ادبیات ژاپن مرهون همین نامههای خودکشی است.