صدای آبان۹۸

کرمی که خاک باغچه را گاز می‌گرفت

یک هفته از گرانی بنزین گذشته بود
برخواست، داد و قال نمود و کپید باز
مانده دهان ما همه از این افاضه چون
پایان فیلم اصغر و نقش نوید، باز
تکرار کرده آنچه به او گفته فتنه گر
کرکس مُرید کرکس و بازی مرید باز

گفتی و باز آب و نان ارزان نشد

بعد، سردار تو با رویِ گشاد
با ظرافت بند را بر آب داد

جشن و سوری برگرفتی بعد از آن
گفتی ارزان گشت دیگر آب و نان

بداهه ی شاعران راه راه

مرثیه ای برای مشا

رفتی ولی همیشه کنارم نشسته ای
بوی تن تو می دهد این دور و بر هنوز

با اینکه سوم و شب هفتت گذشته است
خوابم نمی برد پسرم تا سحر هنوز

به مناسبت هفته ازدواج

از اهل ایمان است لکن در عروسی…

گفتم برایش جان دهم قابل ندارد
دیدم که او حتی برایم اهل تب نیست

از ازدواجم تا کنون نیمش ردیف است
من طالبم دلبر ولی اهل طلب نیست!

روایت هفته

پیوسته فقط به فکر استعفا بود

در مدرسه رایج شده شیرینی زور
بپا که نیافتی پسرم داخل تور
تا برگه‌ی کارنامه را بگرفتی
فی الفور فرار کن تو با سرعت نور!