بداهه ی شاعران راه راه

مرثیه ای برای مشا

رفتی ولی همیشه کنارم نشسته ای
بوی تن تو می دهد این دور و بر هنوز

با اینکه سوم و شب هفتت گذشته است
خوابم نمی برد پسرم تا سحر هنوز

به مناسبت هفته ازدواج

از اهل ایمان است لکن در عروسی…

گفتم برایش جان دهم قابل ندارد
دیدم که او حتی برایم اهل تب نیست

از ازدواجم تا کنون نیمش ردیف است
من طالبم دلبر ولی اهل طلب نیست!

روایت هفته

پیوسته فقط به فکر استعفا بود

در مدرسه رایج شده شیرینی زور
بپا که نیافتی پسرم داخل تور
تا برگه‌ی کارنامه را بگرفتی
فی الفور فرار کن تو با سرعت نور!

بداهه شاعران راه‌راه به مناسبت شهادت امیرالمومنین(ع)

شعر طنز : یک طرف زهرا صدا میزد علی جانم بیا

بر یتیمان رحم کن ای مهربان تر از پدر
چشم بُگشا "ای پس از سوء القضا حسن القضا"

مثل سگ بگریختند...

شعر طنز : هفت بند شاعران راه‌راه

ویرانیِ تو مملکت را بی گمان آباد کرد
آری تو را از بندِ مستکبر خدا آزاد کرد